نوجوان وسوسه انگیز، آلیس مارچ، به طرز اغواگرانه ای من را سوار می کند و قاب تنگ و کوچکش را به رخ می کشد. من نمی توانم مقاومت کنم، و او مشتاقانه قبل از اینکه درگیر صمیمیت پرشور و تابو شویم، من را به صورت شفاهی خوشحال می کند. این یک برخورد داغ و فراموش نشدنی است.