در میان عیاشی آخر شب، یک نوجوان خیره کننده به ناپدری خود اعتماد می کند و تمایلات سیری ناپذیر خود را آشکار می کند. او که قادر به مقاومت نیست، او را در یک میعادگاه پرشور و ممنوع ویران می کند. برخورد آنها به فراری وحشیانه و تابو از لذت های دهانی و عشق ورزی پرشور تبدیل می شود و به اوج رضایت بخش می رسد.