خواهر ناتنی من، الی نیکول، بعد از تولدم، ماساژی را به من هدیه داد. همانطور که او به طور حسی پاهایم را ماساژ می داد، نمی توانستیم در برابر اشتیاق مقاومت کنیم. جی اسموت کنترل را به دست گرفت، لباس هایش را درآورد و به بیدمشک تنگش نفوذ کرد. برخورد فتیش پا به یک جلسه وحشیانه و فراموش نشدنی تبدیل شد.