نور صبحگاهی که خطوط برنزه اش را می درخشد، با انگشتانش او را اذیت می کند و میل او را شعله ور می کند. خروس تپنده اش با دهان مشتاق او ملاقات می کند، سپس او زانو می زند، آماده یک لعنتی عمیق و سخت است. ناله های او در اتاق می پیچد، شور و شوق آنها غیرقابل خاموش شدن است.