عیسی مندز، زیبایی خیره کننده، بسته و ساکت شده است، خواسته های او در هوا آویزان است. اسیر او، یک گل میخ خوش اخلاق، او را با نیرویی افسار گسیخته ویران می کند و او را نفس نفس می زند و برای بیشتر می خواهد.این سواری خشن، گواهی بر اشتیاق و غریزه خام حیوانی است.