پس از یک تمرین خسته کننده، یک خدای سیاه پوست عضلانی، اسباب بازی کوچک سفید خود را مسخره می کند. او با خروس بزرگ سیاه خود وسوسه انگیز می شود و ثابت می کند که اندازه آن مهم است. پسر سفیدپوست مشتاقانه آن را می گیرد و در حالی که تا لبه پر می شود از خوشحالی ناله می کند.