پس از یک روز طولانی، او آماده است تا با نامادری خود استراحت کند. وقتی او به او می پیوندد، همه چیز به طور غیرمنتظره ای تغییر می کند. او مشتاق و آماده برای برخی اقدامات است و او را بدون هیچ چاره ای رها می کند تا بازی را به حالت تعلیق درآورده و خواسته های سیری ناپذیر او را برآورده کند.