نوجوان سیاه پوست شرم آور، کسیدی بنکس، برای یک روز لباسشویی به خواهران خواهرانش می پیوندد. به طور غیرمنتظره ای، یک مرد خزنده قطع می کند و ابزار عظیم خود را رها می کند. با وجود شوک اولیه، کسیدی شیرجه می زند و غریبه را خوشحال می کند. دوستان خیره کننده اش به آنها می پیوندند و عیاشی بین نژادی وحشیانه ای را شعله ور می کنند.